آقای الف گفت" من دیگر دخترم را نمی بوسم. چون شش سالش تمام شده و وارد هفت سالگی شده است". من سرم را به نشانه تائید تکان دادم و با لبخندی ادامه دادم"بله. طبق روایات کار درستی می کنید".آقای الف که از حرکت من سر ذوق آمده بود ادامه داد"به مادرش هم گفتم که دیگر پسرمان را نبوسد ".اینبار فقط لبخندی زدم و از اتاقش بیرون آمدم. هم من و هم آقای الف هر دونفرمان زر زده بودیم.زر در اینجا یعنی حرف مفت و معنی دقیقش ریاکاری است.آقای الف برای اینکه مرا متوجه عمق حساسیت های خودش نسبت به مسائل دینی کند این زر را زد و من برای اینکه امضای یک نامه ی اداری را از ایشان بگیرم.ما ایرانیها شهره ایم به ریاکاری . خوب بلدیم کجا از این تکنیک استفاده کنیم .وقتتان را هدر نمی دهم. اگر با جمله فوق موافق نیستید از خواندن ادامه این متن پرهیز کنید.با نخواندن این متن چیزی را ازدست نخواهید داد مگر اینکه آقای الف بر حسب تصادف اینچا را بخواند. بله آقای الف!
زندگی برای ما ایرانیان بدون ریاکاری ناممکن نیست اما سخت و طاقت فرساست.می گویند ریاکاری مساویست با رفتار منهای باور،تظاهر به آنچه که نیستی ویا پوشاندن چیزی که هستی.من معادل یونانی ریاکاری- hypocrisy -را می پسندم. ریاکاری در یونان باستان به عنوان شگردی که بازیگران روی صحنه استفاده می کنند به کار می رفته است.پس ریاکاری تکنیکی است که در رفتارهایمان از آن برای فریب دیگران استفاده می کنیم.عده ای بر این نظرند که ایرانیان در طول تاریخ علیرغم حملات متمادی اقوام دیگر، اگر توانسته اند به حیات و بقا ادامه دهند به خاطرتوانایی اجدادشان در استفاده از این تکنیک بوده است.دیکتاتوری،حکومت نامقبول،عدم شایسته سالاری، مشروعیت بخشیدن به این رفتار از طرق توجیهات دینی و عقلانی تحت عناوین مصلحت و تقیه، تربیت خانوداگی و خصوصیات فردی ازعواملی هستند که به شیوع این رفتار دامن می زنند.اما ریاکاری زمانی تبدیل به فاجعه می شود که جزء معدود راههای رشد اجتماعی و سازگاری با شرایط در یک جامعه باشد.
ریاکاری مجازی شیوه ی جدیدی از ریاکاری کلاسیک است.بر خلاف تصور که فضای مجازی را محلی برای خود افشاگری و به تعبیری حضورراحت و صادقانه می پنداریم ،این نوع ریاکاری را در اکثر وبلاگها و شبکه های اجتماعی مجازی بوضوح می توانیم ببینیم.ما در وبلاگها و فضای های مجازی دوست داریم روشنفکر، نخبه ،متعهد و دلسوز، خاص و متفاوت و سرشار از عواطف و احساسات ملایم و رمانتیک به نظر برسیم . و یا بر عکس با تظاهر به ساختار شکنی ها و سنت شکنی ها ی مجازی! اندکی در نظر دیگران نامتعارف و شایسته توجه به نظر برسیم.عده ای از ما حتی اگر با نام مستعاروبه صورت ناشناس هم که بنویسیم نمی توانیم ریاکار نباشیم.دانشمندان علم وراثت معتقد هستند که صفات اکتسابی تبدیل به صفات ارثی نمی شوند. اما من گاه با خودم می اندیشم بعید نیست ریادر ژنهایمان رسوخ نکرده باشد!
ریا کار همیشه بوده اما نهادینه نشده بود که خدارو شکر توسط جمهوری اسلامی این کار به خوبی پیاده شده...مردم مجبورن برای اینکه چرخ زندگیشون بچرخه دروغ بگن ..همین گزینشها برای استخدام و دانشگاه و غیره..
از نیازهای بشری ، نیاز یه دیده شدن و تایید شدن هست ، یک راه تایید شدن ، تایید کردنهای بی مورد هستش ، شبیه همین تاییداتی که در وبلاگها میشویم
چند روز پیش یک نفر نادوست ، مطلبی از آوینی سر در وبلاگش زده بود که از این به بعد هر انچه که حدیث نفس هست را نخواهم گفت _ به عنوان پست ثابت -
چندی بعدش طی یک نظرخواهی خواسته بود که بداند وبلاگش را ببندد یا بخش نظرات را ببندد و چند گزینه دیگر
اینجانب که شیطنتم گل کرده بود نوشتم
اگر بر انچه بر سر در وبلاگت نوشته ای معتقدی ، وبلاگ را ببند که نویسنده ی فرانسوی " بوبن " میگوید : بهشت انجاست که نیاز به تسکین و تسلی نداری ....و من اضافه میکنم نیاز به تایید و تسکین و تسلی نداری ... خلاصه بلافاصله بعدش چندین فحش ابدار نثارم کردن
.... این از ان جهت که ادمها همه نیاز به دیده شدن دارند
دیدگانی که ما برای دیده شدنمان برمیگزینیم بسیار مهم هستن و مهمتر از اینها زمانی است که به ان بی نیازی برسیم که ان زمان گاه تولدمان هست
چه روایت مسخره ای